5شنبه 17 اردیبهشت مبعث رسول اکرم هستش 4 شنبه مامان اینا میخوان برن ابهر من نیکی رو از مهد برمیدارم میبرم خونه عزیز تا با اونا بره ما که میرسیم اونا دارن وسایلشون رو تو ماشین جابه جا میکنن که برن بچه ها سوار ماشین اونا میشن با هزار ترفند نیکان رو پیاده میکنم. یه کم گزیه میکنه میگم نیکی رو میبرن دکتر واکسن بزنن (حالاجریان این واکسن رو هم میگم). اولش که گفت منم باهاشون برم بعد که وعده شهربازی و جایزه و ... دادم قبول کرد راه افتادیم بیایم تو راه میگه نرفتیم خونه عزیز میگم کسی نیست که دیدی همشون رفتن میگه اشکال نداره میرفتیم چایی درست میکردیم میخوردیم ! خلاصه آوردیمش پارک دوساعتی بازی کرد و برگشتیم خونه از 4شنبه ظهر رفتن تا شنبه عصر ...