نیکی نیکی، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره
نیکاننیکان، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

عشق زندگی

عید فطر

1394/4/30 19:09
نویسنده : آرزو
592 بازدید
اشتراک گذاری

امسال ماه رمضون تو اوج گرمای تیر بود واقعا تو این گرما استقامت میخواد که یکی روزه هاش رو بگیره

عید افتاده به شنبه و یکشنبه هم تعطیل کردن پس خیلیا از گرمای تهران فرار کردن و رفتن شهرستان

داوود زیاد مایل نبود ولی به خاطر من و بچه ها قبول کرد که بریم ابهر

عزیز اینا 3 شنبه رفته بودن

5شنبه ما راه افتادیم هم گرم بود هم راه بندون خیلی راه واسمون طولانی شد ولی ارزشش رو داشت 5 ساعت طول کشید ولی هوای خنک اونجا کلی بهمون حال داد واقغا خستگی از تنمون به در کرد

شبش رفتیم باغ عمه ماهرخ. باغ قشنگی دارن سرسبز و دیدنی یه خونه دوطبقه ساختن با یه حیاط بزرگ همین حیاط به همه چی میارزه که بچه ها تو خاک و خل نیستن

من کلی ذوق میکردم که بچه ها دارن بازی میکردم که یهو نیکان جیغ کشید گفتیم دستش به تیغ خورده ولی هردودستش باد کرد و قرمز شد بردیمش دکتر ساعت 12شب گذشته بود یه دکتر ناشی کلی سوال پیچمون کرد و دارو داد

آوردیمش خونه داروهاش رو دادیم و آمپولش رو خودم زدم

خیلی گریه میکررد معلوم بود درد داشت دستش تا نمیشد داوود تو کوچه ها چرخوند تا خوابش برد

غیر از این اتفاق که حال همه رو گرفت بقیه اش همه خوب بود مخصوصا که هوا عالی بود باد میومد همچین که آدمو میبرد ولی سرد نبود که بچه ها مریض شن

تا 1 شنبه ظهر ابهر بودیم و همه وعده ها رو تو باغ خوردیم و کلی بچه ها بازی و تفریح کردن

یکشنبه ساعت 3 راه افتادیم بچه ها رفتن تو ماشین بابام و من و داوود تو ماشینمون تنها بودیم حس عجیب غریبی بود جالب بود

مسیر هم خوب بود

خدا رو شکر که تعطیلات خوبی داشتیم و به همه خوش گذشت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عشق زندگی می باشد