نیکی نیکی، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 15 روز سن داره
نیکاننیکان، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره

عشق زندگی

سفر خاطره انگیز به ارومیه تابستان 94

1394/7/2 18:53
نویسنده : آرزو
551 بازدید
اشتراک گذاری

خیلی وقت بود نرفته بودیم ارومیه خیلی هم دلمون تنگ شده بود

عروسی عموی نیکی هم بود

ولی...

ترس از شیطنت و بهانه گیری بچه ها مانع از این میشد که بتونم درست فکر کنم

بابای نیکی هر روز 3 بار حرفش عوض میشد گاه میگفت همگی میریم گاه میگفت تنها میرم گاه میگفت میریم دوروزه برمیگردیم گاهی میگفت نمیریم

حقم داشت

چند وقتی بود اوضاع خونمون حسابی ریخته بود به هم

یبوست شدید نیکی از یه طرف ناسازگاری دوتا بچه از یه طرف حرف گوش ندادناشون ریخت و پاششون ...

نمیدونم چرا اوضاع اینقد به نظرم وخیم میومد

خانواده پدری نیکی هم خیلی مقرراتی و خیلی مرتب و تمیز هستن هرچند هر وقت ما رفتیم و بچه ها شیطنت کردن ریخت و پاش کردن به روی خودشون نیاوردن ولی خب ما نمیتونیم بیخیال باشیم

دو روزی رفتیم ابهر با عزیز اینا . وسایل برای ارومیه برداشته بودم ولی رفتن و نرفتنمون معلوم نبود

5شنبه که رفتیم نیکی مریض شد و بردیم دکتر و آزمایش نشون داد عفونت شدید مثانه داره و کلی دکتر منو دعوا کرد که با این اوضاع میخوای بری مسافرت چه کنی تازه فهمیدیم که تب شدیدی هم که هفته پیش کرده بود واسه همین عفونت بوده

صبح یکشنبه داوود بلند شد جواب دومین آزمایش نیکی رو گرفت و گفت اگه میاید بلند شید بریم از سر سفره صبحونه بلند شدیم و بسم الله گفتیم و عازم ارومیه

4شنبه عروسی بود

خدا رو شکر خدا رو شکر با وجود اذیت بچه ها و گرمای هوا  اونقد به همه خوش گذشت که سفرمون 3 هفته ظول کشید دلمون میخواست باز بمونیم اما نشد

بودن در کنار طاها و یاشام و حیاط ماماجی بچه ها رو کلی به ذوق آورده بود

عروسی هم خوب بود

هر چند تو عروسی نیکی از کنار من جنب نخورد ولی بازم بهمون خوش گذشت

برگشتنی رفتیم ابهر چندروزی هم ابهر بودیم البته داوود برگشت و ما با عزیز اینا موندیم

خوشحالم از اینکه ترس و نگرانیهامون همینجا تو تهران موند و به همه خوش گذشت

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عشق زندگی می باشد