از پوشک گرفتن نیکان
یه مدت بود نیکان رو از پوشک باز کرده بودم تقریبا 3 هفته
یکبار هم نگفت که دستشویی دارم ولی وقتی ساعت به ساعت میبردم دستشویی میکرد
فقط دستشویی بزرگش رو نمیدونستم کی هستش
بعد 3 هفته رفتیم ارومیه و بعد از اینکه اونجا دو بار خونه مادربزرگ رو مورد عنایت قرار داد مجبور شدم پوشکش کنم
البته خودش هم راضی بود
آخی یاد زحمتایی افتادم که نقریبا به هدر رفت خیلی تلاش کردم همش چشمم به ساعت بود رفتنی ارومیه ساعت به ساعت گنار جاده وایستادیم تا نیکان رو دستشویی ببرم سرد بود هوا یه کمسخت بود ولی گذشت
الان که یکماهی هست از ارومیه اومدیم هنوز پوشک میشه اما گاهی خودش دوست داره بازش کنم و منم بازش میکنم و میبرمش دستشویی اما گاهی خودش میگه بوبک (پوشک) کن و منم اطاعت امر میکنم
ولی در هر حال خیلی باهاش مشکلی ندارم دوست دارم واسه عید کامل از پوشک گرفته شهو لی نمیخوام خیلی به هر دو مون فشار بیاد تا ببینیم چی پیش میاد
عاشقتم