نیکی نیکی، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 20 روز سن داره
نیکاننیکان، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 14 روز سن داره

عشق زندگی

پارک ساحل

1395/1/21 19:40
نویسنده : آرزو
519 بازدید
اشتراک گذاری

ساعت 10 صبح تصمیم گرفتیم که بریم پارک با معصومه و ندا دوستای من تا 11 من هیچ کاری نکردم همش داشتم با دعوای این دوتا کلنجار میرفتم اساسی اعصابم ریخته به هم و از حوصله رفتم دلم میخواست زنگ بزنم بگم نمیام ولی روم نمیشد خودم اونا رو جمع کرده بودم با بیحوصلگی تلفن ندا رو جواب دادم گفتم من هنوز حاضر نیستم بتونم 12 از خونه درمیام .با دعوا بچه ها رو از آشپزخونه بیرون کردم هر 5 دقیقه نیکان میپرسید منو میبری؟ میگفتم آره نیکی هم میگفت نه تو رو نمیبریم حرص نیکان رو درمیاورد و گریه میکرد دوباره میپرسید منو میبری؟ میگفتم به نیکی گوش نده میبرمت باز نیکی اذیتش میکرد میگفت نه نمیبریمت و داستان تکرار میشد

میون این هیاهو با بیحوصلگی پند تا تخم مرغ آبپز کردم با خیارشور و گوجه و کاهو و سس ساندویچ کردم وسایل خوراکی و میوه و... گذاشتم بچه ها رو حاضر کردم با کلی دعوای همیشگی که با نیکی سر لباس پوشیدن داریم

رفتیم دنبال مامانم و بعد از اون پارک ساحل تو حکیمیه نزدیک خونه مامان معصومه

پارک بزرگ و قشنگی بود کلی خوشمون اومد بعد ما بقیه هم اومدن

خدا رو صدهزار مرتبه شکر که نیکی و نیکان و آراد (پسرمعصومه) بدون دعوا بازی کردن کلی بدو بدو و بازی

غیر از عصر که تازه داشت دعواشون شروع میشد که گفتیم برگردیم

ولی کلا غیر از صبحش که مشکلات همیشگی بود یه روز خیلی خوب رو کنار دوستامون گذرونیدیم

خوشحالم
 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عشق زندگی می باشد