نیکی نیکی، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 11 روز سن داره
نیکاننیکان، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره

عشق زندگی

نوروز95

1395/1/14 19:41
نویسنده : آرزو
455 بازدید
اشتراک گذاری

عید امسال فرق داشت یعنی 2ساله که عیدا خونه ایم

روز 28 اسفند رفتیم شمال (ساری ) با مامانم اینا .روز اول هوا سرد بود ولی از روز دوم هوا خیلی خوب شد و بچه ها کلی بازی کردن تا روز دوم اونجا مهمون باباجی بودیم . بابام خیلی به مسافرت و شکم اهمیت میده همیشه باهاش تو مسافرتها خوش میگذره از ماهی و جوجه و کباب و... چیزی کم نمیذاره

خدا رو شکر که امسال سال خوبی رو شروع کردیم هممون دور هم هستیم و میتونیم بی دغدغه بخندیم و شاد باشیم

خدا رو شکر که من از همه خوشبخت ترم هم پدرو مادرم کنارم بودن هم بچه هام و همسرم هم خواهر و برادرم

امیدوارم واسه همه سال خوبی باشه و افراد جدید و خوبی کنارمون قرار بگیرن

و بهترین خبری که اونجا شنیدیم این بود که عمه رحیمه مهربون قراره ازدواج کنه که واقعا از ته دلم خوشحال شدم

روز دوم که اومدیم یکی دوروز بعد عزیز اینا رفتن ابهر و ما موندیم خیلی اصرار کردن اما چون باباداوود سرکار میرفت ترجیح دادم کنارش بمونیم

تهران همش بارندگی بود اما واسه اینکه یه کم حال و هوامون عوض شه بابایی رو هر روز مجبور میکردیم یه جا ما رو ببره

چند تا پارک جدید رفتیم یه بعد ازظهر برج آزادی و یه روز باغ پرندگان و روز 11 فرودین هم که روز مادر میشد برج میلاد رفتیم البته روز 10 عزیز اینا اومدن و با اونا رفتیم و کلی کلی خوش گذشت

اونجا غرفه کودک داشت به مناسیت عید . من و آتوسا و بچه ها کلی بازی کردیم و جایزه گرفتیم خمیربازی و کاردستی و ...

روز سیزده به در هم هوابس ناجوانمردانه سرد و بارانی بود بابام اینا اومدن منزل ما و بساط کباب و جوجه و آش رو دم در علم کردیم و دور هم خوش گذشت

باز هم بابت این روزای قشنگ که خدا بهمون هدیه کرده از خدای متعا تشکر میکنم گریه های بچه ها و دعواهاشون و اذیت هاشون رو به خاطر خوبی هاش گذشت میکنمچشمک

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عشق زندگی می باشد