نیکی با نمک در 11 ماهگی

وقتی یه خوراکی تو دستامون میبینه ملچ ملوچی راه میندازه که بیا و ببین اما فقط دوست داره ببینتش و دست بندازه توش و بریزتش بیرون از خوردن خبری نیست

به بخاری نزدیک میشه اما دست نمیزنه از دور که میبینتش با دستش اشاره میکنه بهش و یه چیزی تو مایه های جیسسسسسسسسسس میگه خیلی باحاله میخواد عکس العمل ما رو ببینه

بهش میگم مامان رو بوس کن لباش رو میچسبونه به صورتم و تند تند نفس میکسه آخ که چه کیفی میده میخوام یه جا قورتش بدم 

به هر کی میرسه با انگشت بهش اشاره میکنه و میگه نی نی حالا میخواد نوزاد باشه یا یه آدم بزرگ

وقتی سرپاست و میشینه دستش ر و حایل میکنه که آروم بشینه اما گاهی تعادلش به هم میخوره خوبه که پوشکش مثل ضربه گیر عمل میکنه بعد خودش میگه اوخخخخخ

هر چیزی از زمین پیدا میکنه میذاره تو دهنش بعد که منو میبینه اول تند تند میجوه بعد میگه خخخخ یعنی اخ

ببینا این بچه هم مارو سرکار گذاشته

گاهی دوست داره سر سفره بغل باباش بشینه که اونموقع من خیلی کیف میکنم

کتاب واسش میخونم از من میگیره یه ورق میزنه همه رو نی نی صدا میکنه بعد میذارتش کنار و میاد بغلم

دیشب باباییش دیر اومد خونه ما هم از صبح با هم سر و کله میزدیم من خیلی خوابم میومد نیکی داشت بازی میکرد تو این مدت سابقه نداشت نیکی بیدار باشه و من بخوابم فک کنم دو دقیقه ای چرتم برد بلند شدم دیدم نیکی هم تو چرته شصت به دهن سرش رو گذاشته رو پاهای خودش الهی بگردم برش داشتم کلی شیر خورد و خوابید تو تختش

واسش زیر انداز میندازم تنها جایی که نمیشینه رو همین زیراندازه دور میزنه نمیدونم چرا تا یه چیزی میخوره حتما حتما باید به صورتش هم بزنه فک کنم میخواد پوستش همیشه خوب بمونه ویتامینه میکنه (هههه) بعد خوردن یا 4دست و پا میره یا لباسای منو مورد عنایت قرار میده با دستهای غذایی از سر و کول من بالا میره از زیربغلش میگیرم که دستاش بهم نخوره جیغ میزنه و میخواد بیاد بغلم  خوب دیگه اینم از بچه داری ما 

خیلی واسه خودش شعر میخونه و جرف میزنه تو حرفاش از حرف د و ل و ب زیاد استفاده میکنه اما هر وقت میخوام صداش رو ضبط بکنم جرفش رو قط میکنه خیلی هواسش جمعه که غافلگیر نشه

پشت تلفن به تنها کسی که جواب میده آتوساست خیلی دوسش داره و همش صدا میکنه اما به بقیه یا لبخند میزنه یا تلفن رو میخوره و گاز میگیره