نیکی نیکی، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره
نیکاننیکان، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره

عشق زندگی

نیکی خوابش به هم خورده

1390/9/28 8:49
نویسنده : آرزو
316 بازدید
اشتراک گذاری

از 4 ماهگی دارم تلاش میکنم که خواب نیکی تنظیم باشه خیلی حرف شنیدم خیلی با مامانم اینا بجثم شده (که قبلا نوشتم) تا یه مدت خوب بود با اینکه خیلی سخت بود به خودم افتخار میکردم که موفق شدم همه مامانا از اینکه بچه هاشون دیر میخوابن و تند تند بیدار میشن و مستقل نیستن و... شکایت دارن اما من راحت بودم و خیلی خوش خیال

یه مدتیه نیکی خیلی بیتاب شده دکتر هولاکویی میگه هر 6 ماه اخلاق بچه ها عوض میشه

عجب مصیبتیه اینهمه تلاش فقط واسه 6 ماه؟ دیگه دیشب کلافه شدم میگفتم شاید اشتباه کردم ولی باز نمیشه بیخیال شد بچه مه دیگه . اینکه نمیخوابید اینکه شیر نمیخورد بیشتر کلافه ام میکرد میدونستم شیر نخوره نصفه شب گرسنه میشه و گریه میکنه به زور یه کم شیر خودم رو خورد اما شیشه رو پس میزد 10ونیم گذشته بود مه خوابید اما 3 باز بیدار شد قبلا تو چاش گریه میکرد الان نرده های تختش رو میگیره و بلند میشه و گریه میکنه 2 بار رو همینجوری خوابوندمش اما باز سوم نمسخووابید میخوست بیاد بیرون منم میگم اگه عادت کنه وامصیبتا میشه اما اونقدر جیغ زد که باباییش کلافه شد و هی غر زد مجبور شدم بلندش کنم و بهش شیر دادم و دوباره خوابوندمش باز 5 صبح و باز 7 صبح که دیگه تا یه ساعت بیدار بود و الان خوابش برد 

نمیدونم کلافه ام اصلا دوست ندارم شب بشه خدا کنه این بحران زودی تموم بشه 

همیشه مامانا میگفتن بچه هر چی بزرگتر بشه مشکلاتش بیشتر میشه حالا میفهمم چه حرف درستی بوده اما چاره ای نیست خودم نی نی خواستم جورشم میکشم فقط به امید خنده هاش و سلامتیش 

پ ن. اینا رو میگم که نیکی جان ان شاله یه روزی که مادر شدی بدونی همه مامانا همینطورن همشون عاشق بچه هاشونن حتا اگه بچه ها بدقلق باشن حتا اگه خودشون از خستگی چشماشون وا نمیشه حاضرن بچه شون رو بغل کنن شیره وجودشون رو بهشون بدن تا بچه در آرامش بخوابه 

اندازه یه دنیا دوستت دارم فرشته من

بعدا نوشت(2روزبعد):پیرو پ ن بگم که داشتم فکر میکردم به دوران نوزادی نیکی تا الان دیدیم هر زمانی یه سختیا و یه خوبیایی داشته اصلا حرفم درست نیست که بگم اوایل آسونتر از این زمان بوده 2ماه اول که شبا نمیخوابید کلی واسه شیر دادن ازیت شدم و... شاید ما سختیا رو یادمون میره که میگیم زمان بچگی بهتر بود

اصلاحیه: همین زمانی که هستیم رو دوست دارم  تو هر سن و وضعیتی که باشیم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان آراد
29 آذر 90 17:17
بعدا نوشتت بهم آرامش داد, این روزا به این فکر میکنم که اگه با بزرگ شدنش کار من سختتر بشه چی می خواد بشه, اونم با دست تنهایی من (بهتر! (+اندیشی) از خودت)


آره بابا جون خدا بزرگه
آسموني ها
4 دی 90 10:44
سلام
روشي كه گفتي خيلي جالب بود.
من سي دي ها رو ميخوام. از كجا بگيرم.



برات تو وبت مینویسم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عشق زندگی می باشد