نیکی بابا میگه
3روزه که نیکی میگه بابا و بابایی غش میکنه از خوشحالی
وق تی باباش میاد هی بهش میگه بگو بابا و گاهی با ذوق میگه و گ اهی که ماشغول بازی باشه به روی خودش نمیاره یعنی که هر وقت دلم بخواد میگم
قبل از این 3 روز نیکی هروقت کلافه میشد یا گشنه بود یا خوابش میومد تو گریه هاش ماما میگفت گاهی فکر میکردم این یه صوتی از گریشه ولی الان که بابا رو کامل ادا میکنه مطمین شدم که منو صدا میکرده
آخی من شدم پناه دخترکم در مواقع عادی صدام نمیکنه فقط اگه نیاز داشته باشه میگه ولی همونشم لذت بخشه بلا تشبیه یاد خودمون افتادم که در مواق نیاز یاد خدا میکنیم کلی خجالت کشیدم از خودم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی