نیکی نیکی، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره
نیکاننیکان، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره

عشق زندگی

مهمون

به عزیز میگم چرا کمتر به خونمون سر میزنید میگه دوست داریم بیایم اما وقت برگشتن نیکی غصه میخوره و اذیت میشه طفلی راست میگه . چند روز چیش خاله آتوسا بعد از مدتها اومد خونمون. غروب اومد و شام خوردیم و با نیکی بازی کرد و موقع خواب میخواست بره که نیکی گریه رو شروع کرد که نرو . خاله هم صبر کرد تا نیکی بخوابه پیشش موند بهش شیر داد و ساعت 11 خوابید بعد رفت نیکی ساعت 1ونیم بیدار شد و بهونه خاله رو آورد دستشویی داشت و میگفت فقط با خاله میرم دستشویی. خلاصه یه نیم ساعتی گریه کرد و آخرش شلوارش رو خیس کرد و من عصبانی شدم و باباش تمیزش کرد و خوابید دیشب هم عزیز اینا اومدن و تا نزدیک 12 نشستن و هی چراغ خاموش کردن و نیکی رو خوابوندن اما خودشون خوابشون ...
22 تير 1392

آخ جون عکس

اینجا کلاس بازی شادی رشد ،تولد بهار(اسفند 91) تولد سوری نیکی(هر 2-3هفته نیکی به عنوان جایزه یه کیک تولد از باباش میگیره ) عید 92 از راست:ماماجی ،آقابابا،عزیزجون ماماجی و خانم جان عید92 غروب زیبای دریا نیکی در حال درست کردن کباب ناهار بفرمایید شاهکار نیکی دخترم چه باسلیقه پای باباجی رو لاک زده یکی یکی و این قهرمان فوتبال که همه دوست دارن باهاش عکس یادگاری بندازن دیدن ...
8 تير 1392

مولودی

یه اتفاق جالب همیشه با کله میرفتی خونه عزیز دیروز از مهد دراومدیم و مستقیم رفتیم اونجا ولی تو همش گریه کردی نریم خونه عزیز بریم خونه عسل عسل حساسه و تو شلوغ کار .یه کم با هم بازی میکنید بعد با هم سر ناسازگاری میذارید ولی خیلی دوسش داری وقتی با کلی منت کشی بردمت خونه عزیز دیدم عسل اونجاست از خوشحالی داشتی پر درمیاوردی بعد ناهار رفتیم مولودی خونه مامان بزرگ آراد خدا رو شکر خرابکاری نکردی جز اینکه سر ناهار سه بشقاب شکوندی سر مولودی هم نزدیک بود بیفتی تو کیک با مشت رفتی توش .حتی 1دقیقه هم پیش من نبودی همش یا وسط میچرخیدی یا تو اتاقا بودی . من زیاد از شیطنتت به معصومه(مامان آراد)گفته بودم اونم از پسرش . آراد از اول مجلس تا آخرش بغل ماما...
5 تير 1392

نیمه شعبان مبارک

به به تولد عید شما مبارک جشن نیمه شعبان رسید و من به خاطر شیطنت این دختر امسال تو هیچ مراسمی شرکت نکردم پارسال که رفتیم همش تو سالن و حیاط و... دنبال این خانم کوچولو بودم امسال تپل شدم نفسم در نمیاد دنبال بازی کنم به هر حال خونه بودیم و در جوار خوانواده از شیطنت های نیکی هم لذت بردیم هم حرص خوردیم یهدوربین قدیمی داشتیم نو بود اما قدیمی تقدیم به نیکی شد که هی عکس بگیره شوخی شوخی زد تو دماغ خوشگلم از دیروز تا حالا درد میکنه فراوون نمیشه بهش دست زد یه بار هم خواست مثلا مسخره بازی دربیاره که من بخندم گوشی تلفن رو کوبوند تو صورتم خلاصه کلی خودش حال میکنه و ما رو از حال میبره یه کلمه جدید که کشف کردم اینه سرسویی(sarsuei) اگه گفتی یعنی چی...
4 تير 1392

به روایت تصویر

این سارا کوچولو 9ماهشه رفتیم دیدنش اولش خیلی خوب با هم تا نمیکردن نیکی یه کم به هوای اون لوس شده بود و مثل اون 4دست و پا راه میرفت و جسودیش میشد ولی بعد رابطه شون خوب شد اینم فاطمه است که محمد(داداشش) رو بغل کرده نیکی چه نگاهی بهش میکنه فک نکنید مهمونی یا مراسمیه ها اینجا راهروی عزیزایناست نیکی کفشا رو از جاکفشی ریخته بیرون و داره جفت میکنه قشنگ شده؟ اینجا هم حال کرده 4-5دست لباس رو هم بپوشه و کمدش رو بریزه بیرون واسه انتخاب لباس بعدش 4*8 برقصه اینم نیکی تر و تمیز که از حمام اومده و کلی داره حال میکنه ...
29 خرداد 1392

پدر دربیار

چند روزیه بابایی رفته یه مسافرت کاری من و تو موندیم و با هم سر وکله میزنیم دیشب خونه عزیز بودیم وای وای چه آتیشی سوزوندی تا بخوابی من که خوابیدم اما تو با عزیز کلنجار میرفتی خلاصه که در نبود بابا خیلی هم بهت بد نمیگذره اما بهت میگم چی کار میکنی خودت جواب میدی پدر درمیارم قربون اون شیرین زبونیت برم من
28 خرداد 1392

ماجراهای شبانه

ساعت 11 شبه معمولا ساعت 10 به بعد پروسه خواب ما شروع میشه کنار تخت نیکی یه صندلی گذاشتم که حکم میز رو واسه نیکی داره روش یه لیوان آب و یه شیشه شیر هست که خودش برداره و بخوره منو صدا میکنه میگم بله؟ میگه مامان برنج میخوام منم خوابالو میگم بلند شو بیا بریم برنج بدم بلند میشه از تخت میاد پایین بعد شروع به بازی میکنه میگم برنج مگه نمیخوای میگه نه آبوه(به شیشه شیرش میگه گاهی توش آبمیوه میریزم اون بهش آبوه میگه) بلند میشم و میپرسم برنج میخوای یا آبوه نگام میکنه میگه آب!!! من دراز میکشم خوب رو میزت هست برو بخور یه کم بازی در میاره و بعدش میگه نه بریم برنج خلاصه گاهی میشه که فکر میکنم این بچه 2ساله چقدر علاقه داره که مادرش ...
27 خرداد 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عشق زندگی می باشد