عشق از نوع نیکی
معمولا سبح ها زود بیدار میشم و ظهر کم پیش میاد که بخوابم به خاطر همین شب ساعت 10 دیگه برق چشام میره میگم همه چی سرجاش باشه تا من حدود 10 و 11 شب بخوابم ولی گاهی نیکی خوابش نمیبره یا فرمایشات جدید یادش میفته تازه چشام گرم خواب شده بود که نیکی صدا میزنه مامان مامان میگه چیه مامان جیش داری میگه نه آب میخوای نه پس چیه؟ مامان بیا . چی کار داری؟ بیا دستمو بوس کنم؟!؟!؟ چی؟ بیا دستمو بوس کنم خوب بوس کن نه تو بیا من بوس کنم؟ نه بیا به زور از تخت اومدم پایین رفتم سر تخت نیکی نیکی بلند شده منو بغل کرده دستام رو بوس میکنه ا نیکی چی شده ؟ بغلش کردم بوسش کردم قربون صدقه اش رفتم نیکی خواب دیدی؟ چی شده ول کن نیست هی بوسم میکنه آخرش...