تولد عسل
٩اسفند تولد عسل بود دهم واسش تولد گرفتن که سورپرایز بشه منم کیکش رو درست کردم و کلی خوشحال و خندون رفتیم تولد . تینا هم اومده بود نوه اکرم خاله که 2ماه از نیکی کوچیکتره خیلی با هم بازی نمیکردن دوست داشتن پیش هم باشن ولی نیکی چنگ مینداخت و بهش اخم میکرد نمیدونم چه حسی بهش داشت چون گاهی هم میخندید و نازش میکرد غذاش رو با اصرار میذاشت تو دهن تینا . خیلی دخمر خوبی بود و اصلا اصلا ازیت نکرد فقط کم خندید ولی تینا بدخواب شده بود و همش غر میزد طفلی مامانش کلافه شد در کل شب خوبی بود
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی