روز دوستی در کنار مبین خان
رو 3شنبه با نیکی شال و کلاه کردیم و رفتیم دیدن مبین . مبین 6 ماه از نیکی بزرگتره
اولش که مبین کلی خوراکی آورد واسه نیکی بگذریم که این دو تا شیطون رو نمیشد با هم تنها گذاشت یه لحظه به هم تعارف میکردن و لحظه دیگه میخواستن پشم هم رو در بیارن کلا کاراشون خیلی با نمک بود معلوم بود از اینکه پیش هم هستن کلی خوشحالن مامان مبین محبت کرد و نذاشت ما ناهار برگردیم خونه وو پیششون موندیم نیکی و مبین هم بعد یه بازی جسابی خوابیدن و سرحال شدن
با هم نانا کردن
با هم تاب بازی کردن
با سیخ جوجه کباب به جنگ گرسنگی رفتن
دخترم اولین کادوی ولنتاینش رو گرفت
و خیلی کارهای دیگه(میتونید به پیوند مبین فرفری مراجعه کنید و ببینید)
آخرشم برگشتنی نیکی دلش نمیخواست بیاد خونه و گریه کرد ولی امیدوارم بازم به زودی بتونیم مبین رو ببینیم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی