نیکی نیکی، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره
نیکاننیکان، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

عشق زندگی

روز خبردار شدن عزیز جون از ورودت

1390/5/28 16:07
نویسنده : آرزو
331 بازدید
اشتراک گذاری

5سال از زندگی مشترکمون میگذره تو این 5 سال سختیای زیادی رو چشیدیم و دوست نداشتیم که تو رو تو اونا شریک کنیم کم کم زندگیمون ثبات گرفت حالا جای خالیت بیشتر احساس میشد تصمیم گرفتیم یه تحولی تو زندگیمون ایجاد کنیم تصمیمش یه کم سخت بود میترسیدم از عهدش بر نیام واسه بابایی هم یه خورده سخت بود ولی بعد از چند ماه تصمیممون عملی شد وقتی فهمیدم باردارم فکرشم نمیکردم که اینقدر خوشحال بشم اول 2 رکعت نماز شکر خوندم واسه بابا یه یادداشت نوشتم و پدر شدنش رو تبریک گفتم 5شنبه صبح که از خواب بیدار شد اونم کلی ذوق کرد شبش با عزیز جون و خاله آتو رفتیم پارک ملت خیلی خوش گذشت برگشتنی میخواستیم بریم فست فود که بابایی قبول نکرد و گفت بریم رستوران . نزدیکترین رستوران حافظ بود از ورودیش معلوم بود که رستوران گرون قیمتیه ولی با اصرار بابا رفتیم هیچ کس نبود رستوران به اون بزرگی خالی خالی اما جات خالی خیلی شیک و پیک بود منو غذا حسابی هممون رو خندوند واقعا قیمتاش سنگین بود ولی جرات پا شدن نداشتیم خلاصه با ارزونترین غذا حسابمون شد 75000تومن بعد از کلی خندیدن بابایی خبر اومدنت رو به مامان بزرگ داد و اونا هم کلی خوشحال شدن در کل شب خیلی خوبی بود و کلی هم بابایی و خاله آتو ما رو خندوندندلبخند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عشق زندگی می باشد