آب سرد کن
با هم رفتیم بانک
تا من کارهام رو انجام بدم نیکی از فرصت استفاده کافی رو برد. کل بانک رو گشت تمام سوراخ سمبه ها رو وارسی کرد یه بار هم رفت نزدیک در پشت میله های امنیتی بانک تا یکی خواست بره بیرون در باز شد به طرف نیک و یه کم ترسید ولی بعد که در بسته شد تازه کنجکاوتر شد و متصدی بانک واسه اینکه هواسش رو پرت کنه بهش کیک و شکلات داد . برگشتنی از آب سرد کن بهش آب دادم خوشش اومده بود و هی میخواست دسته اش رو فشار بده که آب بریزه
حالا بعد از گذشت یک روز هی میره در کابینت رو باز میکنه لیوان میگیره جلوی گیره کابینت و صدای آب در میاره الکی سر میکشه به من هم تعارف میکنه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی