غذا خوردن
اول همه چی رو با زبونش تست میکنه بیبنه خوشش میاد یا نه بعد از چندماه تلاش بازگیا یه کم فرنی میخوره هر روز درست میکردم و دست نخورده میموند خودم میخوردم درست مثل سرلاکی که گرفتم نخوردی و همشو خوردم وقتی که میشونمش زیاد نمیتونم بهش غذا بدم همش هواسش پی بقیه چیزاست چیزی نباشه با دستاش بازی میکنه سرش پایینه و سرش رو مدام میچرخونه فقط مامانم خوب میتونه نشسته غذل بده من میخوابونمش با بازی میخندونمش و غذا میدم وقتی کلکم رو فهمید دیگه با دهن بسته میخنده که نخورخ گاهی خیلی به اشتها میاد نیازی به این ادا و اصول نیست خودش دهنشو باز میکنه وقتی سیر میشه بی هیچ سر و صدایی فقط دهنشو میبنده انگار قفل شده گاهی بهت زل میزنه و گاهی همچین با هواس پرتی دور و بر رو نگاه میکنه که تو هم هواست پرت شه
خدا رو شکر که بچه بدقلق و لجبازی نیستی فقط کم اشتهایی چه کنیم؟ فعلا با هر سازت می رقصیم