مامان من بالش میخوام؟!؟!

امروز با مامان شقایق(همسایه 4.5ساله دیوار به دیوارمون)حرف میزدم رفتم خونشون نشستم آخه نیکی خیلی بچه ها رو دوست داره و شقابق هم مث بچه های دیگه شیطونه نیکی رو به هیجان میاره بعد از کلی بازی و حرف زدن نیکی دراز کشید و با اسباب بازیای خودش سرگرم شد دیدم خوابش گرفته گفتم بلندش کنم بدقلق میشه بذار خوابش برد میبرمش خونه بعد چند دقیقه دیدم کشون کشون خودشو میکشه به سمت دیوار کنار بالشا رفت اونحا و سرشو گذاشت رو بالش و شصت دست به دهن و چشا بسته 

آخ که چقدر نیکی من مظلومه خودش از پس کاراش برمیاد و به کسی مزاحمت ایجاد نمیکنه

این رو اضافه کنم که شقایق دید خنیکی خوابش میاد رفت بیرون ولی زودی اومد نیکی هم تا صدای نیکی رو شنید از جا پرید انگار نه انگار که خوابش میومد انگار همون یه چرت کافی بوده باز با خنده دنبال شقایق راه افتاد 

معمولا وقتی گشنه اش میشه هیچ عکس العملی بروز نمیده فقط انگشتش که تو دهنشه محکم تر مک میزنه ولی وقتی خوابش بیاد اونقدر وول میخوره و پیچ و تاب میخوره که جاش مشخص بشه و بخوابه