عروسی
نیکی جان نیکی جان چقدر آخه شیطونی میکنی و خستگی نداری
دیروز رفتیم عروسی همش تو راهرو بودی و از ÷له بالا ÷ایین میرفتی و منو دنبال خودت میکشوندی شام خوردنی هم که دیگه نگو با برنج همه جا رو فرش کردی از لباس خاله گرفته تا میز و زیر میز و صندلی ها
برگشتنی هم تو حیاط کلی آب بازی کردی و خودت رو خیس کردی و صورتت رو کردی تو حوض
بالاخره گذشت اما به تو بیشتر از همه خوش گذشت
عزیزم همه روزهات رو اینگونه خندان میخواهم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی