تناسبات نیکی
امروز تیپی زدی و رفتی مهدکودک دختر قشنگم
یه دامن پوشیده آبی
یه شورت سرخابی
یه پیرهن صورتی و سفید هلو کیتی
با کفش مشکی
هر چی گفتم بیا یه بلوز آبی بپوش یا حداقل دامنت رو دربیار گوش ندادی
کفش قرمز آوردم که حداقل اونو بپوش گفتی نه اینو دوست دارم
بازم بهتر از اینه که یه بار تو تابستون کلاه بافتنی سرش گذاشت با دستکش رفتیم بیرون
-----------
یه روز هم رفتیم مغازه بستنی بخریم گفت نمیخوام خیارشور میخوام گفتیم پشم براش خیارشور گرفتم اومده میگه چس آبمیوه چرا نخریدی
یه خیارشور با آبمیوه خریدیم اومدیم
تناسب رو حال کردی
-----------
دوسالگی هم یادمه میرفتیم ارومیه تو راه کیک با دوغ میخورد
------خلاصه همه چی رو امتحان میکنه شاید مزه جدیدی کشف کنه
دیروزم اومده خونه گریه گریه چی شده؟
یه بچه ای خیارشور میخورد به من نداد
خب مامانی میریم میخریم
: نه الان میخوام
مجبورم کرد حاضر شم بریم مغازه 2 تا خیارشور برداشتیم حساب کردیم اومدیم
تو راه به همه پز داده که من خیارشور دارم تا خونه برسیم یکیش رو هم خورد وی میگفت مامان تنده