آخ جونمی جون تولد
روز 3 شنبه 29 آذر ماه در یک حرکت تصمیم گرفتیم واسه نیکی تولد بگیریم یعنی اولین شب یلدا رو با تولدش یکی کنیم خیلی هیجان داشتم به این فکر میکردم که نیکی کوچولوی من داره بزرگ میشه باورم نمیشه دوست داشتم تولد مفصلی میگرفتیم ولی همش به این فکر میکردم که نیکی خیلی کوچولوست و خسته میشه از طرفی هم دور و برمون خیلی بچه کوچیک نداریم که دعوتشون کنیم و مهمونی شکل تولد بگیره بنابراین تصمیم گرفتیم یه تولد کوچیک خودمونی بگیریم با حضور خاله هام که جمع صمیمیمون نیکی رو خوشحال کنه
اینم تولد نیکی کوچولو
اینم بیسکوییت هایی که واسه اولین بار درستشون کردم
اینم کیک هنرونه ای که هم شب یلداست و هم تولد
اینم عسل که فک کنم 5سالشه
مخلفات شام (شام اصلی از بیرون اومد )
مسقطی
ژله خرده شیشه
اینم دستبرد نیکی به کیکش
اینم سفره شب یلدامون که میز رو مثل کرسی درست کردیم و مامان بزرگ مهربونم کلی از گذشته ا و شعرای قدیمی واسمون گفت و ما رو خندوند
مامان بزرگ یا به عبارتی خانم جان