بی بهونه
آخیییی 2 روزه میره مهد خودش میره تو و به من میگه برو تو دفتر بشین من غذا خوردم بریم خونه
ۀی کیف میده بعدش با خیال راحت ماشین سوار میشم میام خونه
بعضی وقتا هم توهمی میشم
مثل دیروز که دارم تو آشپزخونه کار میکنم یهو فک کردم که نیکی تو راهرو داره بازی میکنه و صداش نمیاد بدو رفتم دم در و یادم افتاد که رفته مهد
کم بخند اینم از اون مسایلیه که میگن تا مادر نشی نمیفهمی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی