آینه بزرگترا
نیکی شیرین زبون من : گاهی حرفا میزنی و کارایی میکنی که نشون میده با دقت به بزرگترات نگاه میکنی و اونا رو ثبت و ضبط میکنی
- امروز رفتیم خونه ندا رو صندلی آرایشگاه نشستی و میگی من بند میندازم و تو منو نگاه کن ندا رو مجبور کردی که نخ ببنده و واست بند بندازه با دستت نشون میدی و بعد میخوای برات ابرو برداره بعد تو آینه نگاه میکنی و میگی کبابم کردی !!!!
- یه وقتایی یه چیزایی میگیم بعد خیلی بیربط اخم میکنی و میگی اعصابمو خورد میکنی کار بدی کردی!!!!
- نمیدونم چرا وقت شام غذا نمیخوری و همش میگی سیرم بعد نصف شب مامان رو بیدار میکنی و میگی گشنمه برنج میخوام!!!!
- امشب هم نصف شب بیدارم کردی و اصرار و گریه که پام میخاره بیا بخارون!!!!
- دم غروب پول گرفتی و اصرار داری بریم بستنی بخریم خب لباس پوشیدم راه افتادیم رفتیم سوپری
اول رفتی سراغ یخچال 2 تا خامه عسلی برداشتی با اصرار من پولت رو به فروشنده دادی (700 تومن میگم 1300 بدهکار شدیم) اومدی از مغازه بیرون دویدی به سمت خونه وسط راه پشیمون شدی و برگشتی اونا رو گذاشتی سر جاش و یه پف فیل برداشتی و باز در رفتی فروشنده 200 تومنی برگردوند راه افتادم پشت سرت باز پشیمون شدی و اومدی میگی بستنی بستنی میگم اونو بذار سر جاش بریم بستنی برداریم گذاشتی وارد مغازه شدیم میگم ببخشید اینو نمیخواد بستنی میخواد بعد خودت رفتی سراغ یخچال و دوباره دنبال خامه گشتی . طفلی مغازه دار اومده با کلی مهربونی میگه از کدوم رنگ دوست داری بدم باز یه خامه عسلی برداشتی و گذاشت تو نایلون رو رفتی بیرون رسیدیم خونه نصفش رو نوش جان کردی