بازی و استقلال
نیکی بغل منه و داره با در پلاستیکی آب معدنی بازی میکنه از دستش میفته رو زمین دولا میشه که برش داره واسه اینکه هم اینجوری بغل کردن واسم سخته و هم اینکه احتمال داره نیکی بیفته زودتر از نیکی خودم در رو برمیدارم و به دستش میدم نگاش میکنه و دوباره میندازتش و قضیه تکرار میشه میدم دستش و برای بار سوم هم میندازتش فک میکنم از این بازی لذت میبره پس مانعش نمیشم و چندین بار بدون اینکه نیکی یا من خسته بشیم بازی رو تکرار میکنیم ایندفعه خودم دولا میشم و نیکی که تو بغلمه خودش در رو برمیداره و دیگه نمیندازتش و باهاش بازی میکنه تازه به این فکر میکنم که تمام این مدت منتظر همین عکس العمل بوده نمیخواسته من برش دارم میخواسته خودش انداخته ، خودش هم برداره
میگم بچه ها از همین حالا(8 ماه و نیمه) میخوان مستقل بشن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی