نیکی نیکی، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره
نیکاننیکان، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

عشق زندگی

قضیه خوابیدن 1

1390/6/2 16:59
نویسنده : آرزو
246 بازدید
اشتراک گذاری

اولا زیاد میومدیم خونه عزیزجون هم خودم دوست دارم هم تو اونا هم واست ضعف میکنن یه چند وقتیه که میخوام کمتر بیایم مبدونم روزایی که نمیایم هم تو دلتنگ میشی هم اونا ولی مشکل اینجاست که وقتی اینجاییم برنامه هات به هم میخوره واسه من خیلی مهمه که تو محیط شاد بزرگ شی جایی باشی که دوست داری و واست خوشاینده ولی همرده اون نظم واسم مهمه تو یکسال ونیم اول زندگی چون ضمیر آدم خامه هر چی توش بریزی میپذیره اگه این نظم نداشته باشه ذهن آشفته میشه نمیتونه هر روز یه چیزی رو قبول کنه 

اینجا میایم تو دوست داری بازی کنی ولی موقع خوابته تو دوست داری به بقیه توجه کنی یادت میره باید غذا هم بخوری زیاد قطره آهن و ویتامین دوست نداری به حمایت از بابا جون نمیخوری و این میشه که من کلافه میشم و تو فک میکنی پیروز شدی و من میدونم عواقب اینکارا چیه

دیشب سر خوابیدنت با باباجون بحثم شد میگفت بذار بچه راحت باشه هر وقت خوابش گرفت بخوابه اما بهش گفتم الان نیکی یه دونه است و عزیز خونه شیرین و خوشمزه همه کاراش واسه همه جدیده اما بعد 2سال اینا رنگ عوض میکنه فک نمیکنم اونموقع بازم حوصله الان رو داشته باشید که شما زود خوابتون بیاد و نیکی تازه یادش بیفته میخواد شیطونی کنه بذار خوابش رو نظم باشه که همیشه خواستنی باشه و همیشه همه دلشون بخواد پیش نیکی باشن . انگار حرفم رو خوب زدم که گفت بیا ببرش ساعت 10 شب بود 10 دقیقه نشد که شیر خوردی و خوابیدی وقتی از اتاق اومدم بیرون دیدم بابایی میخنده و میگه آره مثل اینکه اینجور بهتره 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عشق زندگی می باشد