اخبار
- جمعه رفتیم آتلیه به مناسبت 2سالگی نیکی
مثل همیشه بدقلق شد و همش من عکس انداختم
- دست از شر رژ ها و لاک ها بر نمیداره
- امروز تصمیم دارم تلاشی بکنم ببینم میتونم از پوشک بگیرمش
- دیروز رفتیم کلاس حس میکنم خیلی بهتر شده و بیشتر با بچه ها سازگار شده
فقط گاهی بهشون زور میگه مثلا دیروز شونه بهار رو برداشته بود و دنبالش بود میخواست به زور موهاش رو شونه کنه تازه میگفت گل سرت رو دربیارم دوباره خودم ببندم
- یاد آب بازی میفته شب و صبح نداره دیشب موقع خواب 11 شب 2 بار منو باباش رو بیدار کرد که بریم دستام رو بشورم خدا به دادم برسه با از پوشک گرفتن
- پی پی رو جیش میدونه
وقتی بهش میگم جیش داشتی بگو فقط وقتی پی پی داره تند تند میگه جیشم جیشم از لحن و حالتش معمولا خنده ام میگیره
- هانی 2 تا جوجه رنگی خریده دیروز تا دیروقت خونه اونا بود و دل نمیکند که بیاد خونه گاهی میترسید گاهی بغلش میکرد کلا واسش خیلی جالب بود شب هم خوابیدنی میگفت قصه جوجو ها رو بگو
- عاشق بچه هاست دوست داره بازی اونا رو تماشا کنه دیروز که از کلاس میومدیم جلوی خونه صدای بچه ها میومد ولی خودشون نبودن کلی اطراف ساختمون دنبالشون گشت و هی میگفت بسه ها صدا بسّه ها صدا یعنی صدای بچه ها میاد
- قربون اون کارای دخترونه ات برم که مو نداری اما چون تو کلاس دیدی بچه ها گل سر میزنن گل سر رو برداشتی و موهات رو جمع میکنی تلاش میکنی که گل سر بزنی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی