من و خستگی
کم پیش میاد ولی هست مواقعی که همه خوابن و من بیدار
کامپیوتر رو میبینم خاطرات بچه ها از ذهنم میگذرن جمله هایی که دوست دارم براشون بنویسم ولی حال حتی روشن کردن کامپیوتر رو هم ندارم دستام بی حس میشن انگار مثل چسب به زمین چسبیدم از خستگی
و عذاب وجدان میگیرم که نکنه خاطره ها از ذهنم برن و ننویسمشون
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی