خوابشون
خیلی دوست داشتم که هر دوشون اتاق مستقل داشته باشن
نمیدونم شاید یه روزی تونستیم این کار رو واسشون انجام بدیم ولی فعلا به همین هم راضیم که یه اتاق جدا دارن که با هم توش بخوابن الان دیگه تقریبا با هم میخوابن ولی واسه من سخته که جاشون رو میندازم بینشون دراز میکشم ساکتشون میکنم لالایی میخونم تا بخوابن معمولا من زودتر خوابم میبره از اونا پون تا اونا بخوابن یه ساعتی زمان میبره مخصوصا نیکی که نمیخوابه
بعدش من بیدار شم و برم سرجام بخوابم
میشه ساعت حدود 12 تا صبح هم یه بار نیکی میره دستشویی یه بار نیکان آب میخواد یه بار آبِ میخواد یه بار خوابشو میپره و.... شد ساعت 8 هر دو بیدار میشن
تازه اگه نیکی نخواد بره مهد
عزیزای دلم با همه اینا با اینکه همش بیخوابم و سردرد دارم ولی عاشقتونم و همین که تو اتاق خودتون میخوابید کلی کیف میکنم
دوستتون دارم و تو بغلم فشارتون میدم میبوسمتون