رمضون 94
ماه رمضون امسالم اومد و رفت
امسال ما 4 نفری سر سفره افطار بودیم
خدا رو شکر
هر چند سفره ها مون شبیه بقیه نیست . یه وقتایی بچه ها با هم نمیسازن. یا نیکی ساکته نیکان دست میبره تو بشقاب نیکی و جمگ جهانی شروع میشه یا نیکان سفره رو میکشه یا سیره و قصد خوردن نداره مردم آزاری میکنه و هی از رو سفره راه میره
گاهی سر کانال تلوزیون بین نیکی و باباش دعوا میشه
گاهی هر دوشون به من لم میدن و منتظرن من قاشق قاشق دهنشون بذارم
گاهی هم همین اتفاق واسه باباشون میفته و دوست دارن بابا بهشون غذا بده
گاهی یچه ها دوست دارن همجنان بازی کنن و نمیان سر سفره و ما میشیم دو نفر و کلی سعی میکنیم قدر این لحظات رو که خیلی طولانی نیست بدونیم
کم پیش میاد اما گاهی میشه که سفره مون مثل همه شیک و ترتمیز پهم میشه و جمع میشه
با تمام این تفاسیر خوب بود خدا رو شکر همین که سالمیم و همدیگه رو میبینیم باهمیم و از بودن کنار هم لذت میبریم یک دنیا ارزش داره
خدای خوب و مهربون من نمیدونم چند تا اینجور رمضون میبینم اما امیدوارم همه خانواده ها سفره هاشون رو با شادی پهن کنن و با شادی و مهربونی جمع کنن خانواده ما هم همینطور باشه هیچوقت اختلاف و ناراحتی نباشه
آمین