یه ظهر تابستونی
گاهی وقتا آدم رویا پردازی میکنه میره تو یه عالم دیگه میگه بچه دار میشم کلی زندگیم حال میاد کلی عشق میکنم لباسای رنگارنگ تنش میکنم چیلیک چیلیک عکس میندازم ازش میبرمش پارک با هم میدویم با هم قدم میزنیم با هم میخندیم و کلی فکرای رنگارنگ همه اینا هست واقعا بچه زندگی آدم رو رنگی میکنه ولی در کنار همه اینا واقعیت هایی هم هست که فقط و فقط یه مادر میفهمه مثل داستان خوابیدن حالا بگذریم از بعضی بچه ها که مثل فیلما سر ساعت میخوابن و راحت و مودبانه بیدار میشن و دردسری واسه والدینشون ندارن ظهر تابستونه و دلم میخواد بخوابم خواب چشمام رو گرفته ، بابا داوود هم همینطور با بچه ها حرف میزنم و میگم فقط و فقط نیم ساعت اجازه بدید من چشم...