وقتی نیکی ساکته
تو خونه امون نمیدن وقتی هم که نیکی ساکته یعنی داره پتوش رو میماله صورتش و انگشت شصتش رو میمکه که من خیلی اذیت میشم ترجیح میدم شیطونی کنه اما ساکت نشینه تلوزیون ببینه و پتوش رو بغل کنه اونوقت تازه کار نیکان شرو میشه میره باهاش کلنحار میره میره رو پاهای نیکی انگولک میکنه که اون بیاد باهاش بازی کنه نیکی هم دادش میره هوا بعد مجبور میشم هی جداشون کنم که واقعا سخته عین دوقطب غیر همنام آهنربا به هم میچسبن اونروز به خاطر اینکه هی مجبور نشم جداشون کنم و دعوا کنم آوردمشوندم در. و. گفتم بیاید اینجا رو بشوریم کلی کیف کردن و آب بازی کردن و الکی جارو زدن دیدم هوا ابریه و اینام کلی خیس شدن آوردمشون خونه بردم حمام و شستمشون بعدشم باد و طوفان...